مقدمه

حمد و سپاس پرودگاري كه به اندك عمل بندگان راضي و از تقصير بسيار آنان مي گذرد و رحمتش از غضبش سبقت مي گيرد و انسان را به دوستي خود برمي گزيند.

سلام و درود بر بندگان صالح و دوستانش كه همواره مردم را به زندگي برتر و مقام عالي و در خور شخصيت يك انسان دعوت مي كنند.

آدمي همواره در پي رسيدن و به دست آوردن امتيازاتي است كه او را برتر از جايگاه كنوني اش قرار دهد تا احساس ارزش كند و براي اثبات و طرح ارزش هاي خود پيوسته در حركت و تلاش و پويايي است.

هر انساني بنابر دانش، خرد، اندوخته هاي دروني، شرايط اجتماعي و جايگاه خاص خود، ارزش را به گونه اي متفاوت از ديگران تعبير مي نمايد و در پي اثبات آن است.

عده اي ارزش را در اندوختن مال و دارايي مي دانند و از جمع آوري آن به خود مي بالند. برخي داشتن تجربه هاي علمي را ارزش برتر مي دانند. عده اي ديگر اين ارزش را در قدرت و تسلّط برديگران مي دانند. برخي ديگر مهارتهاي فردي و تخصصي مانند: موسيقي، نويسندگي، نقاشي و... را ارزش دروني مي دانند. عده اي هم از تلفيق موارد مذكور احساس ارزش مي كنند و براي رسيدن به آن ارزش مطلوب، تلاش مي كنند و اين اساس به وجود آمدن رقابت هاي سالم و غير سالم، حركت هاي مفيد و يا كشمكش ها، نزاع ها، تجاوزات، بي بند و باري ها و... مي باشد.

انسان از روزگار بسيار دور شاهد بوجود آمدن نزاع هاي انفرادي و قبيله اي در ميان ملل و اقوام مختلف بوده؛  جنگ هاي گوناگون، وجود پادشاهان و سلاطين جاه طلب و ستمكار، همه و همه معلول اين علت بوده و ابليس كه سوگند به گمراهي انسان نموده با استفاده از اين ميلِ      به فزوني در انسان و تشويق او به افراط و تفريط در هدايت اين نظام ارزشي به سوي گمراهي تلاش مي نمايد.

از آنجايي كه طرّاح فلك خود خالق اين نظام دروني و باطني در وجود انسان است و از آنجايي كه رحمن و بخشنده است و نظر خاص بر بندگان خود دارد، اراده نموده كه انسان را هدايت نمايد و به جايگاه واقعي خود برساند؛ مشروط به برخي شرايط مانند طلب، همت، اراده، صبر و... بدين منظور از ميان انسان ها كساني كه شرايط بهتري از ديگران داشته اند انتخاب نموده، ساخته و پرداخته و در قالب پيامبران و هدايتگران حقيقي به سوي بني آدم روان گردانيده است.

به روايتي 124 هزار پيام آورنده در طول تاريخِ زندگي بشري حامل پيام آسماني كه همانا دعوت بشر به سوي سعادت حقيقي، رستگاري و شناخت ارزش واقعي انسان است، بوده اند.

پيام آورندگان همواره در ميان مردم مي زيستند ليكن فريب خوردگان ابليس دون هميشه با آنان در حال ستيز بوده و تاريخ بشر و اديان و اقوام از اين برخورد ها حكايت مي كند.

« وَ لَقَدْ كَذَّبَ عَليٰ رَسول الله(ص) عَليٰ عَهدِهِ حَتّي قَامَ خَطيباً، فَقَالَ مَن كَذَّبَ عَليٰ مُعْتَمِداً فَليَتُبُّوا مَقْعَدُهُ مِنَ النّار.»

و به گفته ي امام علي(ع) : اين امر نه تنها در زمان نبي بلكه بعد از نبي نيز شايع بود.

 

هدايتگران

پرسشي كه در ذهن هر جوينده و طلب كننده واقعي مطرح مي گردد اين است كه آيا باب رحمت بر هدايت خلق پس از رحلت حضرت محمد(ص)، آن فرزانه ي پاك كيش بسته گشت و آيا اسرار و تأويل قرآن كريم با خاك سپاري آن بزرگوار دفن گرديد؟

امام علي(ع) پاسخ مي گويند:

اما چنين است كه هرگز روي زمين خالي نمي شود  از كسي كه براي حجت الهي قيام كند، خواه ظاهر باشد و آشكار يا ترسان و پنهان تا دلايل الهي و نشانه ي روشن او باطل نگردد.

به غير از ائمّه ي هدي(ع) هدايتگران چند نفرند و كجا هستند؟

آري به خدا سوگند آن ها تعدادشان كم و قدر و مقامشان نزد خدا بسيار است. خداوند به واسطه ي آن ها حجت ها و دلايلش را حفظ مي كند تا به افرادي كه نظير آن ها هستند بسپارد و بذر آن را در قلب افراد نزديك به خود بيفشاند. علم و دانش با حقيقت و بصيرت به آن ها روي آوَرد و روحِ يقين را لمس كرده و آنچه دنيا پرستان هوسباز مشكل مي شمارند بر آن ها آسان گرداند. آن ها به آنچه جاهلان از آن وحشت دارند اُنس گرفته و در دنيا با بدن هايي زندگي مي كنند كه ارواحشان به جهان بالا پيوند دارد. آن ها اوليايِ الهي در زمين اند و دعوت كنندگان به دين خدا هستند. آن ها انسان هايي هستند كه پرده ي حجاب را دريده و ارزش را در تكامل انسانيت مي دانند و عقل و دل و ذهن را از اسارت نفس نامطمئنِّه آزاد ساخته و در حيات خود انا لله و انا اليه راجعون مي شوند و از ناسوت به ملكوت اَعلي عروج كرده و به مراتب معنويت مي رسند و در عالم ناسوت خموش گشته و مست جمال حق و مجذوب و واصل مي شوند و قيل و قال را كار شياطين مي دانند. از من و ما رسته و به جمال حق پيوسته و هرآنچه مي بينند و مي شنوند تصوير حق و نداي حق مي دانند. اينان واصلاني هستند كه كلام آن ها كلام وحي مي شود و صداي آن ها چون از دل برمي خيزد بر دل مي نشيند و در رضايت حق به سر مي برند و هرچه رنج است از آنِ خود مي دانند و هرچه زيبايي و هدايت و نور است از آنِ خدا مي دانند.

پرچم هدايت انسان به دست اينان است. تعبير كنندگان برحقّ قرآن و حافظان اسرارخدا هستند، به سبب اينكه   دل هايشان پاك از هرگونه هوي و رذايل حيواني و نفساني گرديده،‌ اينان تربيت يافتگان مكتب ولايت اند.

امام علي(ع) براي اينان نشانه هايي عنوان نموده كه بدان شناخته مي شوند، گرچه در ميان خلق پنهانند، ليكن در چشم بيناي عاشقان عيانند، طالبان و جويندگان حقيقت ناب را در هر زمان يار و ياورند، هركجا رهروي در راه مانده باشد مشمول لطف خدا مي گردد و دست آنان براي دستگيري دراز و سالكين قرب حق را پير و راهنما هستند.

 

عنايت حق

سالها رنج بسيار برديم و سعي بي دريغ نموديم وبه دنبال آن نشانه ها گشتيم و تا او نخواست نيافتيم و چه بسا اين گنج بزرگ را بي هيچ رنجي يافتيم.

 

ديدمـش خـرم و خنـدان قـدح باده به دست

وانـدر آن آييـنه صـد گـونه تمـاشـا مـي كرد

گفتم اين جام جهان بين به تو كي داد حكيم

گفـت آن روز كه ايـن گنـبد ميـنا مـي كـرد

حافظ

 

جويندگان حقيقت را حوادثي است متنوع و شرح آشنايي با استادِ راه را در هر مقام، حالي است ديگر.

در شرح خاطرات آشنايي و ايّام و مدت همراهي به   علت هاي مختلف معذوريم ليكن در بذل زكاتِ اندوخته ناچار.